بگذار ببارد آسمان ، تا صدای ترنم دانه های ریزش را بشنویم ،

  دست دلم را بگیرم برویم زیر آن ،غزل فراغ بخوانیم ،

  پشت پلک هایم یک دنیا انتظار تلمبار شده ،

  حالا دلم دارد از جا کنده می شود می گویی چه کنم ؟

  می دانم ،

  می دانم باید فکری به حال چشمهایم بکنم ،

  باید به داد زبانم برسم ،

  باید دلم را زلال کنم تا تو در من ظهور کنی ،

  ما منتظران با همین شبنمی که از گوشه ی چشمهایمان آویزان می شود ،

  یک روز آسمان را در دستمهایمان می گیریم ،

خورشید از آن ماست .....     

اللهم عجل لولیک الفرج

نظرات شما عزیزان:

هادی شرافت

ساعت11:23---24 تير 1391

[وب سایت]

وبلاگت خوبه من از روی مطالبش کپی کردم

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: